بیماری تب برفکی یک بیماری بسیار عفونی و بشدت واگیر دام میباشد که به لحاظ شدت خسارات اقتصادی یکی از موانع اصلی در تامین بهداشت و تولید دام و فراوردههای دامی محسوب میگردد. این بیماری سبب کاهش شدید تولید دام شده و نقش اساسی در تجارت دام و فراوردههای خام دارد.
تقریباً تمامی دامهای زوج سم از جمله گونههای نشخوارکنندگان اهلی نظیر گاو، گاومیش، گوسفند و بز مورد هدف ویروس عامل بیماری قرار میگیرند. شدت واگیری در دامهای حساس بسیار بالا (100%) بوده ولی میزان مرگ و میر پائین و عمدتاً دامهای جوان را در برمیگیرد. اگرچه تلفات آن در دامهای بالغ کم است ولی در دامهای جوان بخصوص بره و بزغاله تلفات قابل توجهی دارد و از همه مهمتر خسارات بسیار شدید اقتصادی و اجتماعی ناشی از کاهش تولیدات دام و کاهش بهرهوری دام را بههمراه دارد و صادرات دام و فراوردههای آن را متوقف میسازد. به همین سبب آشنایی با این بیماری و روشهای تشخیصی آن کمک زیادی در کنترل این بیماری ویروسی بسیار مسری بمنظور جلوگیری از گسترش بیماری به ما میکند که کمک زیادی در بحداقل رساندن خسارات اقتصادی واجتماعی ناشی از آن دارد.
ویروس عامل بیماری از جنس پیکورنا ویروسها بوده که در این جنس 7 سروتایپ بنامهای Asia 1 – C – A – O و سوشهای آفریقائی و SAT 3 – SAT 2 – SAT 1 قرار دارند. ماهیت این ویروس که از نوع RNA ویروس میباشد، تغییرات شدید آنتیژنتیکی Antigenic Variants است که همواره در مناطقی که بیماری به فرم آندمیک حضور دارد، سبب پیدایش وایانتهای جدید (تغییرات کم آنتی ژنتیکی) و حتی بوجود آمدن سابتایپهای جدید در هر سویه (تغییرات آنتی ژنتیکی بالا 15%) میشوند. از جمله عوامل بروز این رخداد در مناطق آلوده به ویروس تب برفکی یکی ماهیت ویروس و دیگری چرخش ویروس در جمعیتهای دامی دارای سطوح ایمنی متفاوت ناشی از ناهمگونی و همزمان نبودن مایه کوبی در آنهاست که شرایط ایجاد موتاسیون را برای ویروس فراهم میسازد.
- اتیولوژی و پاتوژنره ویروسهای بیماری تب برفکی
ویروس بیماری تب برفکی از خانواده پیکور ناویریده (کوچکترین ویروسهای شناخته شده از نظر اندازه) و از جنس Aphtovirus دارای 7 SQfJGmپ کاملاً متمایز از یکدیگر میباشد. در مناطق آندمیک اغلب یک سوش بر سوشهای دیگر قالب ولی عفونت همزمان 2 سوش از ویروسهای هفتگانه ممکن است اتفاق بیفتد. همچنین برخی از سویههای ویروس به گونه خاصی از تمایل داشته و سایر گونهها را به سختی مبتلا میسازد.
RNA تک رشته ای ویروس مسئول قسمت عفونتزائی و پروتئینهای Vp1 – Vp2- Vp3 – Vp4 مسئول قسمت ایمنیزائی ویروس هستند که در بین آنها VP1 مهمترین نقش در ایجاد ایمنی را دارد. ویروس فوق تمایل زیادی به حمله به بافت اپیتلیال دارند. Epitheliotropisme که پس از تکثیر در آنها و ورود ویروس به خون، بافتهای فوق مورد حمله قرار میدهند و سبب ضایعات بسیار شدید در تمامی بافتهای موکوسی و پوششی از جمله دهان – سیستم تولیدمثل – و تولید شیر (پستان) و بافت پوششی دست و پا میشوند و ضایعات شدید و وسیعی را بوجود میآورند که سبب کاهش شدید تولید شیر – گوشت و مرگ و میر ناشی از جمله ویروس به قلب (میوکارد) در دامهای جوان میشود. ضایعات اقتصادی و هزینههای درمانی و غیراقتصادی شدن دامهای مبتلاء در اثر ماهیت بیماری و هجوم سایر باکتریهای عفونتزا سبب شده است تا این بیماری دشمن دام وسرمایه دامی لقب بگیرد.
- ناقلین ویروس تب برفکی (Carrier state)
از جمله مهمترین شاخصهای اپیدمیولوژیکی که سبب بقاء طولانی (چندین ماه و سال) ویروس تب برفکی در یک جمعیت میگردد و هراز چندگاه حتی با رعایت فاکتورهائی که در بحث انتقال مستقیم (دام آلوده) و غیرمستقیم (عوامل محیطی و فیزیکی) اشاره شد. بیماری تب برفکی در یک جمعیت بروز مینماید، حفظ و نگهداری ویروس تب برفکی توسط دامهای مبتلاء و بهبود یافته است. ماهیت این بیماری توانائی بقاء ویروس بیماری در بدن دام بهبود برای مدت طولانی بدون اینکه آثار و علائم ظاهری و کلینیکی بیماری را از خود نشان دهد که اصطلاحاً دام ناقل یا حامل (Carrier) نامیده میشود از مهمترین فاکتورهای اپیدمیولوژیکی بیماری بقاء بیماری در یک منطقه و انتقال آن از مکانی به مکان دیگر میباشد.
اینکه چگونه ویروس علیرغم پیدایش آنتیبادی، در بافتهای خاصی از بدن دام که در ناحیه حلق قرار داشته و سلولهای این بافت قادر به حفظ و نگهداری ویروس هستند کاملاً مشخص نیست ولی ویروسهای پنهان شدن یا خفته در بدن دام که در ناحیه بافت پوششی (به لحاظ وجود رسپتورهای خاصی)، تحت شرایط مختلف از جمله استرسهای شدید و نقل و انتقالات دام مجدداً شروع به رشد و تزاید گذاشته و سبب انتشار بیماری و وقوع بیماری در یک جمعیت دامی میگردند. ایمنی حاصل از عفونت طبیعی و ایمنی ناشی از واکسیناسیون قادر به جلوگیری از Carrier شدن دامهای مبتلا نمیباشد و بخشی از دامهای مبتلاء بالقوه عامل حفظ و بقاء ویروس در گله و یا جمعیت حساس به بیماری باقی میماند و همواره پیشگیری و کنترل این بیماری را با مشکل روبرو میسازند. بدین لحاظ در بسیاری از کشورهای دنیا در زمان بروز بیماری و یا در برنامههای کنترلی و پیشگیری این بیماری، اصل مبارزه با آن را کشتار دامهای مبتلاء و در تماس قرار داده و بدین وسیله مانع از پیدایش دامهای ناقل و حفظ و پایداری ویروس در گله و جمعیت دامی میشوند.
- راه های انتقال بیماری
ویروس بیماری تب برفکی از راه های مستقیم و غیر مستقیم انتقال می یابد.
- روش انتقال مستقیم
مهمترین و اصلیترین روش انتقال و انتشار بیماری بخصوص در کشورهایی که بیماری به فرم بومی حضور داشته و اپیدمیهای منطقهای و یا وسیع دارند، انتقال به روش مستقیم یعنی تماس دام آلوده با دام حساس میباشد. دامهای مبتلا دارای علائم کلینیکی بیماری، خصوصاً در مراحل اولیه و فاز تبدار ویروس را از طریق انتشار همراه با هوای تنفس به دام در تماس انتقال داده و سبب بروز بیماری در دام حساس میگردند. به لحاظ وجود مقادیر بسیار زیاد ویروس در ترشحات و هوای تنفسی دامهای آلوده خصوصاً قبل از بروز علائم بالینی، انتقال مستقیم از دام آلوده به دام سالم بسرعت و سریع اتفاق میافتد و بعنوان راه انتقال اولیه بیماری در گله محسوب میگردد.
گوسالهها در اثر خوردن شیر دامهای مبتلاء که حاوی مقادیر زیادی ویروس تب برفکی میباشد و یا لیسیدن گوسالهها توسط مادران مبتلاء ویروس تب برفکی میتواند از طریق خوراکی به آنها منتقل و سبب بروز فرمهای کلینیکی و حاد بیماری در آنها میگردد که میتواند منجر به مرگ و میر سریع در آنها گردد.فرم قلبی (Myocarditis)
در نشخوارکنندگان مسن گاو – گاومیش و گوسفند و بز ویروس باید از طریق سیستم تنفسی به بدن دام راه پیدا کند، گیرنده ویروس تب برفکی Receptor site در اینگونه دامها در ناحیه بافت پوششی حلق و غدد لنفاوی آن ناحیه (لوزتین) قرار داشته و از راه خوراکی انتقال بندرت انجام میگرد، ولی در گراز و خوک انتقال توسط خوردن مواد آلوده به ویروس تب برفکی اتفاق میافتد. (استعداد گاو به ابتلا در اثر استنشاق هوای آلوده به دلیل حجم بالای هوای تنفسی چندین برابر گوسفند و بز میباشد). ویروس تب برفکی پس از جایگزین شدن در بافت پوششی خلق و دستگاه تنفسی تکثیر یافته و از طریق سیستم لنف وارد خون شده (Viremia) که با تب شدید (C 41-40) همراه است، سپس تمام بافتهای اپیتلیال (موکوسی) را آلوده میسازد.
- انتقال غیرمستقیم
ابزار و وسائل آلوده مورد استفاده از جمله انواع سرنگ، سرسوزن، وسائل تلقیح مصنوعی، رفت و آمد وسائط نقلیه و تردد افراد میتواند سبب انتقال بیماری میشود.
انتقال بیماری توسط باد (Wind borne) تا چند کیلومتر از _GdfdeG و دامداریهای آلوده به مناطق پاک و عاری از بیماری صورت میگیرد و فاکتورهای از جمله زمان و حجم ویروس پراکنده شده و تعداد دام مبتلا در کانونهای درگیر بیماری در این نوع انتقال موثر میباشند. انتقال بیماری از طریق فراوردههای خام دامی نظیر گوشت، شیر، پشم، پوست و… آلوده نیز گزارش گردیده است.
- ماندگاری ویروس تب برفکی
ویروس مولد بیماری تب برفکی از جمله مقاومترین ویروسهای شناخته شده در طبیعت میباشد. این ویروس قادر است در محیط خارج از بدن دام تا مدت 40 روز در بستر فضولات و ترشحات بدن زنده و عفونتزا باقی بمانند و هفتهها در خوراک دام و فراوردههای دامی از جمله پشم و پوست دام زنده مانده و از مکانی به مکان دیگر انتقال یابد.
بدلیل اینکه پوشینه ویروس فاقد لیپیدوگلیلو پروتئین میباشد، ویروس در مقابل حلالهای چربی بسیار مقاوم است و پایداری دارد. نسبت به حرارت و رطوبت مقاوم بوده، بطوریکه در گوشت منجمد تا 80 روز زنده باقی میماند، ویروس در حرارت مستقیم پائین و در درجه حرارت 50 تا 60 درجه بسرعت ازبین میرود. (56 درجه 30 دقیقه) خشک شدن – سرما و نمک تاثیر چندانی در ازبین بردن ویروس ندارد.
مناسبترین PH برای ویروس 7.6-7.4 میباشد. با این حال ویروس PH مابین 9.5-6.7 را نیز تحمل مینماید. PH بالای 11 و زیر 5 بسرعت ویروس را غیرفعال میسازد.
- آسیب شناختی ظاهری بیماری تب برفکی
به غیر از طاولهایی که در معاینات بالینی در دهان، سم و پستان دام مبتلا مشاهده میشود ضایعات وزیکولی ممکن است در بافتهای اپیتلیومی و پرزهای شکمه و احتمالاً سایر قسمتهای دستگاه گوارش نشخوارکنندگان نیز مشاهده شود.
ضایعات قلبی معمولاً در دامهای جوان اتفاق میافتد که بشکل نقاط نا منظم خاکستری رنگ و گاهی نواری شکل در بافت میوکارد/اپی کارد قلب مشاهده میشود که اصطلاحاً از آن تحت عنوان قلب ببری یا (Tiger Heart) نام برده میشود.
- علائم گاو:
تب، بیاشتهایی، افت تولید شیر برای 2 تا 3 روز، پس از آن سائیدن دندانها به هم، ریزش بزاق، لنگش، لگد زدن و پا را به زمین زدن (بدلیل وجود وزیکول (تاول) روی مخاط داخلی گونه و بینی و در ضمن. ظهور تاولها روی پستان محتمل است. نتیجهگیری نهایی: دوره بهبود این بیماری 8 تا 15 روز میباشد.
اولین یافته درمانگاهی و مهم بیماری، تب ناگهانی و شدید است به طوری که درجه حرارت بدن تا 42 درجه سانتیگراد میرسد. سایر علائم شامل پریشانی، بیاشتهایی و قطع ناگهانی تولید شیر نیز در مراحل اولیه همراه با تب مشاهده میگردند. این وضعیت ممکن است یک روز یا بیشتر طول بکشد و سپس مرحله بعدی یا فاز وزیکولی یا (طاولی) بیماری پدیدار میشود. در فاز وزیکولی بافتهای اپیتلیال دهان، سم پستان و دستگاه تولیدمثل مورد هجوم ویروس قرار میگردند. ضایعات وزیکولی در زبان، لبها، پای دندانها، کام، منخرین، پوست بین انگشتی، نوارهای تاجی برآمدگیهای پاشنه پا، سر پستانهای در گاوهای شیری، ظاهر و بر گسترش آنها اضافه میگردد. در بعضی مواقع و در حالات شدید بیماری وزیکولها در داخل پوزه و یا روی پوزه گوشه چشم، حشفه یا واژه ظاهر میشود.
در ابتدا ضایعات بشکل کانونهای کوچک پرخون در یک یا چندین ناحیه از نواحی ذکر شده ظاهر و با پیشرفت بیماری این ضایعات کوچک به یکدیگر پیوسته و ضایعات وزیکولی بزرگتری را ایجاد میکنند که 1 تا 2 سانتیمتر وسعت داشته و به آن وزیکول یا طاول اولیه گفته میشود. با اتصال طاولهای اولیه، طاولهای وسیعتر و بزرگتری ایجاد میشوند که سطح زیادی از مخاط یا اپلیتلیوم زبان و یا دهان را دربر میگیرند. وزیکولهای اولیه و زیکولهای بزرگتر حاوی مایع زرد کهربایی میباشند که حاوی مقادیر بسیار زیادی از ویروس تب برفکی بوده و سطحشان نسبت به سایر قسمتهای پوست رنگ خود را از دست میدهد.
طاول شکل گرفته با فاصله 24 ساعت ترکیده و تبدیل به زخم دردناکی میگردد که بافت مخاط نکروزه با لبههای نامنظم آنرا احاطه نموده است. در دهان معمولاً طاولها بیشتر در سطح زبان، پای دندانها و کام دیده میشود. در مواردی بیماری ممکن است بیشتر قسمت بافت اپلیتلیوم سطح بالائی زبان بطور کامل جدا شود. تورم دردناک دهان همراه با طاولهای سالم و به تازگی پاره شده، موجب ترشح زیاد بزاق از دهان، عدم تمایل به خوردن غذا و مکیدن لبها و صدای حاصل از آن میگردد. در این مرحله دام مبتلا بطور کامل از خوردن غذا دست میکشد و متعاقب آن کاهش شدید یا قطع تولید شیر و کاهش شدید وزن دچار میشود.
– جراحت زبان، عفونت ثانویه جراحات، افت دائمی تولید شیر، میوکاردیت، سقط، مرگ حیوانات جوان، کاهش مستمر وزن از جمله عوارض دیگر این بیماری هستند.
- علائم در گوسفند:
شدت علائم در گوسفند و بز (خصوصاً بز) نسبت به گاو کمتر بوده و اولین نشانه بیماری تب برفکی در آنها لنگش میباشد. طاولهای ریزی در ناحیه سم و ندرتاً در دهان بروز نموده و چهره بیماری را مشابه به گاو نمایان میسازد. بیماری در برهها همانند گوساله شدیدتر بوده و گاهی با تلفات بالا در صورت بروز اپیدمی مواجه خواهیم بود.
ضایعات ناحیه سم در تب برفکی گوسفند و بز در اکثر موارد در ناحیه نوار تاجی مشاهده میشود که البته تشخیص آن براحتی ممکن نیست و جهت مشاهده و معاینه آن لازم است با تراشیدن یا کنارزدن موهای نوار تاجی آن قسمت سم را بدقت معاینه نمائیم.
لنگش اغلب تنها علامت بارز درمانگاهی و مهمترین علامت درمانگاهی تب برفکی گوسفند و بز است که بایستی از سایر عوامل ایجاد لنگش از جمله گندیدگی سم تشخیص تفریقی داده شود. بمنظور جلوگیری از گسترش بیماری ناحیه سم معمولاً در اثر هجوم باکتریهای ساپروفیت بشدت عفونی شده و سبب تورم شدید و عوارض غیرقابل برگشت سم و ناتوانی حرکتی در دام میگردد.
تب برفکی در گوسفند و بز (بره و بزغاله) همانند سایر دامها تلفات ناگهانی دامهای جوان را به همراه دارد. خسارات و تلفات ناشی از تب برفکی در این گروه شکلی از بروز موارد فرم قلبی است و شدت تلفات در آن معمولاً در موارد عادی بیماری تا 50% نیز میرسد اگرچه در مواردی در فرمهای شدید تا بیش از 90% نیز مشاهده شده است.
- کنترل بیماری
کنترل بیماری تب برفکی بسیار مشکل میباشد. مقاومت عامـل بیمــاری در طبیعــت و عفونت زائـی شدیــد آن ( ضایعات پاتولوژیک در OeGd – پستان و دست و پا ) به همراه سایر عوامل از جمله تغییران آنتی ژنتیکی ویروس و پیدایش تحت تیپ های جدید آن و مهم تر از همه توان ایجــاد بیمـاری در گونه های مختلف نشخوارکنندگـان اهلی( گاو – گاومیش – گوسفند و بز و نشخوارکنندگان). وحشی و وجود دام های ناقل و حامل ویروس تب برفکی که اغلب متعاقب عفونت طبیعی پدیدار میشوند در بقاء عفونت و بیماری در یک جمعیت و منطقه تاثیر داشته و کنترل این بیماری را بسیار مشکل و همراه با هزینه های کلان نموده است.
در این دستورالعمل کنترل بیماری بر پایه سه اصل لازم الاجراء و مکمل یکدیگر توصیه شده است:
الف – اقدامات بهداشتی و قرنطینه ای به منظور جلوگیری از ورود ویروس تب برفکی و بخصوص تیپ های جدید و غیربومی.
ب _ مراقبت کلنیکی و سرولوژیکی به منظور شناخت تغییرات بیماری و ماهیت سویه های در گردش.
ج _ واکسیناسیون و ایجاد پوشش ایمنی در دامهای مورد هدف با استفاده از واکسن کشته (استفاده از واکسن زنده تب برفکی بدلیل ایجاد میوکارایت شدید و انتشار ویروس تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته است.
- اقدامات بهداشتی و قرنطینهای
مهمترین و اساسیترین روش پیشگیری و کنترل بیماری تب برفکی بکارگیری اقدامات بهداشتی و قرنطینهای است به نحوی که از ورود ویروس دریک گله و یا جمعیت جلوگیری نماید. از جمله اقدامات فوق باید هر واحد پرورش و نگهداری دام و بخصوص مجتمعهای بزرگ دامپروری و تولید شیر و گوشت مسائل زیر را جدی گرفته و بکار بندند:
۱ – جلوگیری از ورود دام آلوده و حامل ویروس به دامداریها و یا دامپروری تولید شیر و گوشت.
۲ – ضدعفونی وسائط نقلیه.
۳ – ضدعفونی و رفع آلودگی دامداریهای آلوده تا رفع بیماری.
۴ – کشتار دامهای مبتلاء بخصوص در دامداریهای بزرگ و مجتمعهای تولید شیر و گوشت و سوزاندن و دفن بهداشتی لاشه دامهای مبتلاء.
۵ – رعایت مقررات بهداشتی قرنطینهای فردی اکیپهای واکسیناتور، تلقیح مصنوعی – دامپزشک و افراد ورودی به دامداری و استفاده از لباس و چکمه متعلق به دامدار.
۶ – استفاده از سرنگ سرسوزن و کلمنهای نگهداری واکسن مخصوص هر واحد در زمان واکسیناسیون.
۷ – ضدعفونی روزانه وسائط نقلیه حمل شیر در زمان ورود و خروج.
۸ – سوزانیدن لاشه و فضولات و هرگونه وسائل آلوده یکبار مصرف.
۹ – عدم برداشت و انتقال کود آلوده تا رفع کامل بیماری.
- مراقبت کلنیکی و سرولوژیکی به منظور شناخت تغییرات بیماری تب برفکی و ماهیت سویههای در گردش
به منظور اجرای مراقبت فعال و ارزیابی تغییرات بیماری و همچنین بررسی اثر بخشی واکسن مصرفی، با نمونهبرداری اتفاقی در هر استان در واحدهای اپیدمیولوژیک و انتخاب نواحی با خطر بالای ابتلا نواحی پرNXQ و اجرای مراقبت ویژه، اقدامات زیر در هر فصل به مورد اجرا گذاشته خواهد شد:
1) انجام معاینات کلینیکی و ثبت اطلاعات مربوط به حضور یا عدم حضور بیماری در گله و تاریخچه دامهای مبتلا
2) نمونهبرداری از ضایعات و بثورات دامهای مبتلا و پیگیری نتایج آزمایشگاهی
3) برداشت نمونه سرم جهت سنجش و پالش عیار آنتیبادی در دامهای مایهکوبی شده و تفریق آنتیبادی واکسینال از آنتیبادی ناشی از بیماری با استفاده از امکانات موجود
4) تجزیه و تحلیل فاکتورهای موثر در حضور ویروس و پیشبینی زمان اپیدمیهای کوچک و بزرگ منطقهای جهت اقدامات پیشگیریکننده از جمله تامین به موقع واکسن
5) نظارت بر عملیات واکسیناسیون بخش خصوصی و اقدامات قرنطینهای
6) مراقبت و نظارت بر میادین دام و مناطق پرتراکم نگهداری و پرورش دام و گزارش بموقع بیماری
7) بازرسی و سورویلانس بیماری در اطراف کانونهای بروز بیماری به فاصله حداقل 10 کیلومتر و در حداقل زمان.
- ایمنسازی و واکسیناسیون تب برفکی
استفاده از واکسن جهت ایمنسازی دامهای حساس علیه بیماری تب برفکی سالهاست متداول میباشد ولی واکسن مورد استفاده که بنام واکسن کشت نسجی که بوسیله فرمالین و یا ترکیبات دیگر نظیر اتیل آمینها کشته و غیرفعال میگردد به تنهائی نمیتواند در کنترل و پیشگیری از این بیماری، بخصوص اینکه واکسیناسیون پراکنده و غیر یکنواخت با تقویمهای زمانی متفاوت که نهایتاً منجر به ایجاد ایمنی ناهمگون و بسیار شکننده به اجرا گذاشته شود، موثر باشد.
از طرفی واکسن تب برفکی جزء گروه سوم واکسنها میباشد. گروه سوم واکسنهائی هستند از جمله واکسن تب برفکی که نه ایمنی پایدار و یا نسبتاً پایدار ایجاد میکنند و نه باعث دفع ویروس میشوند و بلکه دام مبتلا، ناقل و حامل ویروس نیز میشود اینگونه واکسنها شدت و علائم کلینیکی بیماری را کاهش میدهد. و چنانچه برنامه واکسیناسیون بصورت متمرکز و یکنواخت به اجرا گذاشته شود، تاثیرات آن به مراتب موثرتر بوده و میتواند در کنترل ضایعات ناشی از حضور بیماری مناسب عمل نماید.
در کنار این خصوصیت مناسبترین واکسن با توان آنتیژنی6 PD 50 حداکثر شش ماه و نسبت ایمنی در یک جمعیت گله 60 تا 70% میباشد. این بدین معناست که علیرغم واکسیناسیون 100% گله احتمال حساس بودن جمعیتی معادل حدود 30% در جمعیت مورد هدف وجود دارد.
بنابراین واکسن به تنهائی نمیتواند مانع بروز بیماری تب برفکی شود و همواره به عنوان فاکتور کاهشدهنده علائم و خسارات کلینیکی بیماری مطرح میباشد. در این بیماری واکسن و واکسیناسیون پیام مناسبی که انتظار از ماهیت واکسنها و واکسیناسیون و ایمنیزائی میرود ندارد و بلکه باید خطی مش کنترل بیماری بر پایه اقدامات بهداشتی و قرنطینهای ذکر شده معدومسازی دامهای تلف شده – کشتار دامهای مبتلاء و واکسیناسیون جمعیت مورد مطالعه و هدف که بیماری میتواند بیشترین خسارات اقتصادی را ایجاد نمایند، استوار گردد.